بعد چند وقت
سلام امید مامان
امروز با یه پست بلند بالا اومدم تاخیرم به این خاطر بود که یه مدت از
دست ویروسا امان نداریم اول از یه 5 شنبه تا 3 شنبه تب داشتی.
مگه پایین میومد!؟...
هیچی نمی خوردی هیچی من که فک می کردم دیگه خوردن یادت رفتههه
فقط گیجه خواب بودیی
هر جا می افتادی
تازه از قطع شدن تبت خوشحال شده بودیم که ویروس جدید تهوع و اسهال اومد سراغت
به 4 یا 5 روزم با این ویروس بودی
اما خدا را شکر غذا خوردنت داشت خوب می شد
ما هم که دیگه آزاد گذاشتیم هر کار می خوای کنی
اینم از طرز شیر برنج خوردنت
2روز بعد از بهبودیت چشمت عفونت کرد
البته با قطره زود خب شد اما هنو کامل خوب نشده بود که از سادگی مامان و بابات
از دختر عمه ویروس سرما دیگه ایی هدیه گرفتی خدا کنه این بار زود خوب بشی.
واقعا خسته ام...
از کارای این روزات بگم خیلی شیطون شدی خیلییی
و تو کارات خیلی تند و تیزی که این کاره منو بابارو سخت کرده
همش باید دنبالت باشیم با این حال باز راه به راه به در و دیوار می خوری
2 باری واقعا خدا بهمون رحم کرد.
آخه ما چی کار کنیم که تو عاشق آشپزخانه و اتاق طبخی؟
اونجا هم خطر ناک یه بار که سر خوردی فردا همسایمون گفت :آرشا دیشب چی شکوند؟
اینقدر مهیب زمین خوردیی خدا رحم کرد.
الان شما بگید این تو چیه؟؟؟
بله الان خونه زندگی آرشا جون تو این کابینتهه....
کلا وسایل مورد علاقه ات تو آشپزخونه ست.
خیلی بازیگوش و خطرناک شدی
این طور وسایل رو سرت مذاریی و می دویی بعد معلوم نیست کجا بخوری...
میریم جای خطرناکه دیگه
تکنسین بخاریهای گازی هستی البته فربون شعورت برم تا روشنه نزدیکش نمی شی
می گی اوف اوف
از غذا خوردنت بگم بعد ویروس تب دارهه خوب میشه.یاد گرفتی نون را تو خامه یا مربا بزنی بخوری
اما چه شکلی میشی....
تخمه و انار خوردن دونه دونه ات منو کشته.
نوشیدنی هرچی باشه خیلی دوس دارییی
دوچرخه سواری رو به اندازه مهندسیش دوست نداری
یه مدت بد جور گیر تلفن بازی بودی ما هم گوشی رو عوض کردیم چون اگه می دیدی کسی
پشت خط نیست شوتش می کردی.
رقاصی و بازیگوشی هم که نفر اولی
بشکنم می زنی عاشقه بازی کردنی.
کلاغ پر, عمو زنجیر باف ,لی لی حوضک ,بشین پاشو
شعر چشم چشم دو ابرو را با اتل متل را خیلی دوس داری
تا میگیم برا خودت دست بزن زود خودتو تشویق می کنی
تو یه کاری هم کمک حال مامانی
اینم جنگل گردی تو یه روز پاییزی
همیشه سالم وشاد باشی