اولین ایستادن
هر روز داری کار جدیدی انجام می دهیی و شیرینتر می شوی. تا می خوابی میام خاطراتت را تکمیل کنم وعکس بذارم دلم برات تنگ میشه.امروز غروب بود که خودتو به مبلی که اسباب بازیهات روش بود رسوندی و مبل را گرفتی و برا اولین بار ایستادی.مامان قربون هیکلت بره قربون قدو بالات نیم وجبی...
و حالا می خوام از چیزهایی که خوب سرگرمت می کنه بگم...
عکسا گویا بود که به چه چیزهایی علاقه دارییی اما....
مهمترینشون تو این عکس معلوم میشه:
نمی دونم چرا علاقه شدید به گوش کشیدن داریی؟ مخصوصا گوش باباییی.
قربون این شیطونیهات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی