اولین پست سال 92
سال نو می شود زمین نفس دوباره می کشد برگها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زنند و پرندهای خسته بر می گردند و در این رویش سبز دوباره ... من... تو... ما کجا ایستاده ایم سهم ما چیست؟ نقش ما چیست؟پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و چون همیشه امیدوار سال نو مبارک
سلام هدیه ی زیبای سال 91 من
امروز اولین سال تحویلی است که سه نفری در کنار هفت سینی که مامان به افتخار وجود شما اون را با عکسای شما زینت داد.
پارسال این موقع پسرم را در وجودم پرورش می دادم و امروز او در دستانم پرورش می یابد و امیدوارم سالیان سال در سایه پروردگار زنده باشد.
امروز سال 91 با تمام خوشی و نا خوشیهایش تمام شد اما چیزی که برای من به هدیه جا گذاشت و سالیان سال در ذهنم نقش بست.
آری عزیزم سال 91 برای ما با ثبت در شناسنامه تو جاویدان شد سالی که من توانستم لذت مادری را تجربه کنم سالی که توانستم لذت زندگی را در برق چشمان سیاهت ببینم.
سالی که توانستم گرمای وجودت را در دستانم لمس کنم.
اما امروز با قدم نهادند به سال 92 امیدوارم که روزی با پاهای کوچکت قدمهای بزرگ برداری.
و به آرزوهای بزرگت برسی.
هفت سین زندگیم در کنار تو معنا یافت:
سنجد:امیدوارم در امور تربیتی تو بتوانم سنجیده عمل کنم.
سیب:در سایه پروردگار سلامت باشی.
سبزه :شاد و خرم باشی.
سمنو:در مقابل سختیها صبور و مقاوم باشی.
سیر:قانع به سهم خود در زندگی باشی.
سرکه: در برابر نا ملایمتها سرنوشت تسلیم باشی.
سماق:بردبار در جبر زمانه باشی.
وپاک ومقدس همچون اسمت زندگی کنی.
آسمان زندگیت آبی و دلت خرم و دستانت توانا قدمهایت بلند چشمانت روشن باشد.
عیدت مبارک آرشان جان و تمام دوستان وبلاگیم.