روزهای 6 ماهگی
سلام امید مامان
یکم دیر شد اما شما مامانو ببخش می خوام کارهایی که تو 6 ماهگی انجام دادی را برات بگم.اول از همه اینو بگم که دیگه عکس گرفتن از شما وروجک راحت نیست باور نداری؟! ببین می خوای دوربین رو بگیری
پسرم تو این ماه کدو قل قله زن شدی
هرچی را بخوای قل و قل می ری و می ری تا بگیری
قربونت برم که موقعه خواب دستات باز همیشه
یه بار سردی کردی نبات داغ برات درست کردم با شیشه شیر بخوری
وای مامانی از این کارت عاجز شدم خیلی وحشتناک هست یه بار دور گردنت پیچ خورده بود
یعنی هزار نوع خوراکی و اسباب بازی را با سیم لپ تاپ عوض نمی کنی
دماغ بازی که خیلی دوس داری وقتی با انگشت به بینیت فشار می دم میگم بیب کلی می خندی.
وای خوردن پا رو داشت یادم می رفت که فهمیدم انعطاف بدنت خوبه باید یه کلاس ژیمناستیک بفرستمت.
راستی قبلا طاق باز میخوابیدی اما این ماه رو به پهلو می خوابیدی
عاشق نایلون بازی هستی
اما یه وقتایی با هاش در گیر می شی کار به اینجا می رسه
پسرم اینجوری ادامه بدی با علاقه ای که به کتاب خوندن داری آینده روشنی را برات می بینم
البته این کتانتو بخاطر گاوی که داره خیلی دوس داری شایدم یه گاوداری بزنی!
پتو بازیت خیلی هیجان دارههههه
وقتتی پتو را می ندازم سرت
دنبال خلاص شدنی
این پست طولانی شد وقتی شما حوصلت سر می ره را نمی تونم توصیف کنم با این عکس این پستو می بندم