آرشا مامانیآرشا مامانی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

آرشا مامانی

روزهای سخت

سلام عزیزم اینقد این روزا حالم بد که دلم نمی خواست یادداشت بذارم برات که مبادا پسملی هم یه روزی ار خوندن اینا ناراحت بشه اما گفتم بذار بدونی که چقد دوست دارم وچه قد تحمل این روزا برا یه لحظه لمس کردنت شیرین میشه. یکی یک دونه من خیلی دوست دارم خیلی چند وقتیه که دکتر گفته باید آمادگی زایمان رو داشته باشی گفت سعی کن 2 هفته نگهش داری تا کامل بشه .وقتی اومدم بیرون تا سر میدون که با بابات قرار داشتم گریه کردم از دور بابات فهمید دستپاچه فقط حال تو رو می پرسید. منم که اشکام کنترل نداشت.بعد قضیه رو گفتم  اونم ناراحت شد اما باز به خدا توکل کردیم با همه سختی هاش به خیر گذشت. ...
8 مهر 1391

آرزو یک مادر

فرزندم فردا به مدرسه می رود برای فرزندم که فردا به مدرسه می رود همه چیز تازه و شگفت انگیز است من از آموزگارش می خواهم که فرزندم را بشناسد و با او مهربان باشد او می داند که او هنوز مدرسه و جهان را خوب نمی شناسد. با مداد فردا حادثه بزرگ زندگی او آغاز خواهد شد. کیف کوچکش را به دست خواهد گرفت و آرام و اندیشناک با گامهای لرزان و مردد راه مدرسه را راه جهان را در پیش خواهد گرفت. من از آموزگارش می خواهم که نیازهایش را بر آورد و آنگاه آموختنها را به او بیاموزد. اما اگر می تواند آموختنش را به مهر بیاموز! به فرزندم از شگفتیهای کتاب بگوید از آموزگارش می خواهم که منش و شخصیت فرزندم را چنان بپرورد و استوار کند ...
1 مهر 1391

عروسک های آرشا جون

اینا همه مال تو هستش الهی قربونت برم اما دعوام نکنی که چرا بیشتر عروسک هستن چون مامانی خودش عاشق عروسک البته اسباب باری دیگه هم برات می خرم حواسم هست برا پسرم ماشینم بخرم  تازه خود مامان عاشق اسباب بازی هستش کلی حالشو می بری ا ...
20 شهريور 1391

لالایی

لالا لالا گل زیره                       چرا خوابت نمی گیره که مادر قربونت میره                   برو لولوی صحرایی تو از بچه ام جه می خواهی         که این بچه پدر داره                            وقران زیر سر داره   ...
20 شهريور 1391