آرشا مامانیآرشا مامانی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

آرشا مامانی

آرزو یک مادر

1391/7/1 19:19
628 بازدید
اشتراک گذاری

فرزندم فردا به مدرسه می رود

برای فرزندم که فردا به مدرسه می رود همه چیز تازه و شگفت انگیز است

من از آموزگارش می خواهم که فرزندم را بشناسد و با او مهربان باشد

او می داند که او هنوز مدرسه و جهان را خوب نمی شناسد.

با مداد فردا حادثه بزرگ زندگی او آغاز خواهد شد.

کیف کوچکش را به دست خواهد گرفت و آرام و اندیشناک

با گامهای لرزان و مردد راه مدرسه را راه جهان را در پیش خواهد گرفت.

من از آموزگارش می خواهم که نیازهایش را بر آورد و آنگاه آموختنها را به او بیاموزد.

اما اگر می تواند آموختنش را به مهر بیاموز!

به فرزندم از شگفتیهای کتاب بگوید

از آموزگارش می خواهم که منش و شخصیت فرزندم را چنان بپرورد و استوار کند

که هیچ گاه شرف و حیثیت انسانیش را زیر پا نگذارد

فرزندم...

آنچه من از آموزگارت می خواهم توقعی بزرگ است و می دانم که بر آوردنش دشوار

 با اینهمه آرزوی یزرگ  من اینست که در کنار الفبای خواندن و نوشتن الفبای زندگی را به تو بیاموزذ.

و در نهایت از خدای خوب و مهربان می خواهم که راه را برای فرزندم

این پاره جگرم که این همه نازنین است هموار کند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)