آرشا مامانیآرشا مامانی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

آرشا مامانی

گردش زمستانه

سلام یه دونه من اومدم یه بار دیگه برات بنویسم از روزهایی که گذروندی از شیطنتهای کودکیت و از شیرین زبونیات. الان کلا شدی طوطی ما با دو گوش خیلی تیز. کسی لازمه یک کلمه جابه جا بگه زود یه زیر چشمی نگاش میکنی.   امسال خیلی مربیتو دوست داری و کلا تو مهد سرحالی... عکسای مهد کنار دوستات در حین انجام کاردستی   اینم دستای کوچولوت که شدن ماهی عاشق رنگ امیزی و نقاشی شدی خودت قبل برنامه عمو پورنگ یه کپی یا نقاشی انجام میدی. این نقاشیتو چسبوندی در میگی بسم الله الرحمن الرحیم کشیدم یه روز سرد بعد دریا با سحرجون و...
16 دی 1394

پدرانه

پشتگرمی من پشتم به تو گرم است.نمیدانم اگر تو نبودی زبانم چطور میچرخید صدایت نزنم! راستش را بخواهی ،گاهی ،حتی وقتی با تو کاری ندارم،برای دل خودم صدایت میزنم، بابا! انقدر با دستهایت انس گرفته ام که گاهی دلم لک میزند دستانم را بگیری. هربار دستانم را میگیری خیالم راحت میشود؛میدانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی، گم نمیشوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمیکنی. ...
8 دی 1394

دلنوشته

  " تو "کنارم باشی من آنقدر میخندم که مبادا خنده از یادت برود.. " تو "کنارم باشی من انقدر به چشمانت خیره میشوم که مبادا چشمان دیگری نگاهت را از من بدزدد.. " تو "کنارم باشی من عمیق تر نفس میکشم که تمام عطرت سهم من باشد! " تو "کنارم باشی حال من  خوب  است..... خیلی خوب .... ♥   ...
7 دی 1394

یلدا 94

شب یلدا مو کل آرزو هامو زیبایی دنیامو تقسیم میکنم با تو آرامش این سال دلچسبی این حالو نیتم تو هر فالو تقسیم میکنم با تو   سلام عشقول مامان امروز پست چهارمین یلدایت را برایت به یادگار میذارم. مثل هر سال یه یلدا تو مهد داشتیم و یه یلدا خونه . امسال تم یلدا خونه رو با مهد شریک شدیم . شیطنتهای تو با وسایل همچنان ادامه داره.تازه اینبار شریک جرم هم داشتی. باهمکاری اریانا کلی شیطونی کردی. در حین حال که شیطونی اما خوب با مامان تو عکس گرفتن همکاری میکنی. عاشق عکس سلفی هستی. اینم عکسامون...
1 دی 1394

عکس آذر 94

  چه انتظار بزرگی ست اینکه بدانی پشت هر دوستت دارم چقدر دوستت دارم     "خوشبختی"یعنی:عطر تو نفس کشیدن... "خوشبختی "یعنی :خیره شدن به چشمهای مشکیت... خوشبختی"یعنی :قفل شدن انگشتام میونه انگشتات   ...
17 آذر 1394

تولد سه سالگی

روز میلاد تو روز صدور شناسنامه عشق است. روز میلاد تو باران آمد روز میلاد تو بود که هوا بوی شبنم وشقایق می داد. سلام جوجه 3 ساله مامان اول یه دنیا ماچ و بوس برا تاخیر خیلی خیلی طولانی بعد یه تبریک حسابی برای تولد عشقولی مامان به قول خودت تبلتت مبارک. روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید که آرامش بخش روح و روان کسی هستی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است ای گل گلدون من هزار سال زنده باشی بسته به تو جون من این هدیه تولد پیشکش چشمای تو نازگل زیبای من چشام زیر پای تو ...
1 آبان 1394

فوت مادر بزرگ

کتاب سرنوشت برای هرکس چیزی نوشت نوبت به ما رسید قلم افتاد... دیگر هیچ ننوشت خط تیره گذاشت و گفت:تو باش اسیر سرنوشت. روی قبرم بنویسید کسی بود که رفت... لحظه ای نیاسود که رفت بنویسید از آغوش خدا آمده بود... هیچکس هیچ نفهمید چرا آمده بود؟؟؟ بنویسید نفهمید کسی دردش را ... هیچکس درک نمیکرد رخ زردش را ... بنویسید که اسطوره بی صبری بود... بنویسید پرش لحظه پرواز شکست بنویسید دلش را به دل پیچک بست روی قبرم بنویسید دلی عاشق ذاشت... ذور تا دور دلش یاس و اقاقی میکاشت رج به رج فرش دلش...
20 مرداد 1394