دلنوشته های مادرانه
تو زیباترین دلبر این دنیایی که در وصف نمیگنجی،جا نمیشی،نمیدونم...
فقط میدونم تو زیباترین دلبر این دنیایی،بلکه زیباتر حتی
دیروز که داشتی برام صحبت میکردی،راستش اگه الان ازم بپرسی چی میگفتم
شايد من یادم نباشه،یا اصلا ندونم،اخه اون لحظه من فقط داشتم به چشمات نگاه میکردم، گوش هام کر شده بود...
راستش من نمیتونم دوتا کار رو با دقت به طور همزمان انجام بدم،یعنی زیباییت اجازه نداد که بشنوم چی داری میگی!
میدونی تو زیباترین دلبری واسه من و من اینو وقتی که به چشم های ساده ی معمولی مشکیت نگاه کردم فهمیدم!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی