آرشا مامانیآرشا مامانی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

آرشا مامانی

مادرانه

Shaghayegh: گنجشک پر معامله می کنم پنجره ای کوچک می خواهم برای دیواری که قله پروازت شد تا هر وقت دلم تنگ شد پنجره را باز کنم با انگشت سبابه نشانت دهم شاید کسی گفت : دیوار پر پ.ن: گنجشکک هر روز به بنفشه ها سر میزنه... ...
29 ارديبهشت 1397

دلنوشته های مادرانه

جایی که نزدیک تو ام دور از تمومه غصه هاست هوامو تازه میکنه هر نفسی که بین ماست جایی که نزدیک توام خوشختی دورو برمه حس میکنم کنار تو یه دنیا پشت ِ سرمه پ ن : یواشکی دوست دارم ...
30 فروردين 1397

عیدانه

سلام شیطونک مامان. این اولین پست سال 97 هست درسته باز دیر اومدم اما...اومدممم اولا امسال برعکس سالهای گذشته ایام عید رو شمال بودیم کنار خانواده بابایی.هم خیلی بهشون زحمت دادیم و هم کلی خوش گذشت .مخصوصا به شما که کلی دلتنگ شمال بودی البته اولین روز سال نو چون همه مسافرت بودن و ما هنوز کرج بودیم رو رفتیم باغ گل چی بگم از شیطونیات که هنوز اتیش میسوزونی بقیه عکسها هم مربوط به شمال.... یه روزم سحر جون مهربون ما رو مهمون کرد به سد اویدر که خیلی خیلی خوش گذشتتت ی...
28 فروردين 1397

نوروز 97

سلام عشق مامان.نوروز 97 هم رسید و یه نوروز دیگه رو کنار هم شروع میکنیم . الهی قربونت برم ان شاالله که سال خوبی رو پیش رو داشته باشی. اینم از هفت سین سال 97...
11 فروردين 1397

5 سالگی

سلام عشق مامان .دیشب بابا شب کار بود .باهم نشستیم کاردستی درست کردیم.الهی قربون دستای کوچیکت برم که خیلی قشنگ همکاری میکنههههه ...
11 بهمن 1396

5 سالگی

سلام عشق مامان .اومدم برات عکسهای روزهای برفی 5 سالگیت تو بهمن ماه رو بذارم.قربون پسر ذوق ذوقیم برم که چقدر دعا کرد تا برف بیاد. ...
10 بهمن 1396

دلنوشته های مادرانه

تو که ماه بلند آسمونی منم ستاره می‌شم دورتُ می‌گیرم اگه ستاره بشی دورمُ بگیری منم ابر می‌شم روتُ می‌گیرم اگه ابر بشی رومُ بگیری منم بارون می‌شم چیک چیک می‌بارم اگه بارون بشی چیک چیک بباری منم سبزه می‌شم سر در می‌آرم تو که سبزه می‌شی سر در میاری منم گل می‌شم و پهلوت می‌شینم تو که گل می‌شی و پهلوم می‌شینی منم بلبل می‌شم چهچه می‌خونم...
5 بهمن 1396