ما آرزو های زیادی برای تو داریم دوست داری ان ها را بدانی؟ آرزوهای مامان: ارزوی بزرگم سلامتی توست با داشتن سلامتیت منو می تونی به آرزوهای دیگم برسونی. ارزوهای بابا: ما همیشه فکر می کنیم تو چه آرزوهایی بزای خودت خواهی داشت.
تو در بیمارستان کمالی به دنیا آمدی.در اتاق شماره ی 3 طبقه اول بخش جراحی و 1 شب در بیمارستان ماندی. در بیمارستان این دوست ها و آشنا ها با خوشحالی به دیدن تو آمدند: بابا احمد- بابا بزرگ ومامان بزرگ -خاله شیرین-خاله شادی-دایی شهاب -زن دایی سارا-مهدیه- مامان شیرین و انها در باره تو گفتند: خیلی نازت کردن و قربون صدقه ات رفتن و کلی با دستای کوچولوت بازی کردن ...
خانواده ی ما مانند درختی است که هر کدام از ما شاخه های آن هستیم. با آمدن تو یک شاخه ی کوچک سر سبز به این درخت اضافه شد. با تو این درخت زیباتر شد.خیلی زیبا تر... ما باید برای آمدن تو آماده می شدیم.پس شروع کردیم به تهیه ی وسایلی که لازم داشتی. اولین چیزهایی که برای تو خردیم.این ها بودند: جغجغه-پاپوش- چیزهایی را هم خودمان با ذوق و شوق برای تو درست کردیم: اسمت رو در اتاقت-تابلو نقاشی-لباس بافتنی- لوستر ...
نام مادر: شقایق تاریخ تولد: روز: 1 ماه: 6 سال: 1363 در شهر:کرج و این عکس کودکی مادر نام پدر: احمد تاریخ تولد: روز: 1 ماه: 7 سال: 1361 در شهر: نوشهر این عکس کودکی پدر: ...
شاید دوست داشته باشی بدانی که چرا این اسم را برای تو انتخاب کردیم: چون که دوبار در مجله شهرزاد چاپ شد معنی اسم تو هم این است: پاک و مقدس برای انتخاب اسم زیبای تو از مجله کمک گرفتیم. اسم های دیگری که دوست داشتیم روی تو بگذاریم این ها بودند: نویان شروین شایان امیر علی ما اسم تو را دوست داریم چون با گفتنش تویی که به ما لبخند می زنی. ...