نیمه دوم از 10 ماه
سلام جوجه ناز مادر
خیلی وقت نمی کنم وبلاگ را آپ کنم اما هفته ایی یه بار حتما برات آپ می کنم.
این روزا خیلی شیطون شدی منم اسکورتت میکنم.
اما شدیدا شبیح خون میزنی
در عرض 30 ثانیه آدمو غافلگیر می کنی.
به خاطر این کارت و سهل نگاری من سرت تو مهد خورد به رادیاتور خیلی ورم کرد.
خیلی ترسیدم اما خدا را شکر به خیر گذشت و یه شب سردرد داشتم از دستت خودم عصبانی بودم.
کابینت بازی جا کفشی و کشو بازی هنو پا برجاست
ایستادنتم قوت گرفته اسکیت با یه وسیله ام که مختص خودته
جدیدا از حاج خانوم بازی خوشت اومده
قربون حاج خانومون برم
بازی کردن تو اتاقت را دوست داری
اما لازمه چشم ازت بردارم ...
البته یه وقتایی کمک دست مامانی
الهی فدات که همیشه عهده دار تمیز کردن سرامیک ها هستی
بعد از اینهمه فعالیت خواب می چسبه
اما ژستات منو کشته
مامان جان زیاد سخت نگیر راحت لا لا من
مادر فدات که پشت مامان اینور اونوری می کنی صبح تا شب
دریا رفتن هم به قوت خودش پا بر جاست
سرزمین کوچک من دستان قشنگ تو است.