آرشا مامانیآرشا مامانی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

آرشا مامانی

مهد کودک

1392/4/23 0:41
545 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فندوق مامان

اومدم برات از مهد رفتن بگم.

درسته ار به دنیا اومدنت یه وقتایی مهد می رفتیم

اما رسما از بعد عید رفتم درست وقتی که5 ماهت تموم شد

اوایل پیش خودم تو دفتر تو کریرت بودی

اما بعد سال تحصیلی رفتی کلاس با مربیت

اوایل خیلی بی تابی می کردی منم زود به داد می رسیدم

اما خبری از آرامش نبود تا

تصمیم گرفتم حرفایی را کهخودمون به خانواده ها توصیه می کردیم را اجرا کنم

و قرار شد ر صبج تا ظهر نبینمت

خیلی سخت بود گریه می کردی دلم آتیش می گرفت

اما نباید تسلیم میشدم

چند روزه عادت کردی اما

الانم نباید منو ببینی وگرنه بی تابی می کنی

 

از پشت پنجره کلاست عکس گرفتم وقتی همه خواب بودن شما در حال دست زدن بودی

عاشق لب پنجره ایستادنی

اینجا هم که با زورگویی کیف پزشکی بچه ها رو گرفتی

ساعت خوابم شما فکر بازی هستی

فقط لازم اشاره کنن دس دسی .شما آماده باشی

اینم اولین همکلاسی مهدت.مرصاد 5 ماه از شما بزرگتره

به امید عکسای دانشگاهت پسملم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان بنیتا
23 تیر 92 3:47
آخی عزیزم ناراحت شدم واسه گریه کردنت برای مامانی..امیدوارم به زودی با محیط مهد اخت بگیری و یه عالمه دوست پیدا کنی
مامان هدیه
23 تیر 92 12:33
مامانی خدا کمکت چطور از پسملی دل میکنی
مامان درسا
23 تیر 92 16:34
آخه نی نی گناه داره دور از مامانی
ღ مونا مامان امیرسام ღ
24 تیر 92 2:08
سلام دوست خوبم.ممکنه به این ادرس برید و به ((امیرسام خرمی)) امتیاز 5 رو بدید اگر قبلا به کس دیگه ای رای دادید بازهم میتونید رای بدید. تا 8 مرداد هم وقت دارید.ممنون از وقتی که میذارید گلم. خوشحال میشم اگر بعد از رای دادن خبرم کنی. soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=7
الی مامی آراد
24 تیر 92 2:35
چه جالب که خودتون تو مهد کار می کنین و آرشا جونییی رو می برین خیلی خوبه همبازی پیدا میکنه
مامان عبدالرحمن واویس
24 تیر 92 11:18
فدای لبخند کوچیکت نازنازی من
مامان یاسمین زهرا
24 تیر 92 14:59
عزیزممممممممم ببین پسرمون چقدر آقا شده
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
24 تیر 92 18:54
وایی چقدر دلم سوخت پشت پنجره بودی و عکس میگرفتی مامان نکن این کارو
مرمر
25 تیر 92 14:13
شقایق جون خودت مربی مهدی؟؟؟؟؟؟/ چه خوب همش پیشته دیگه قوربون فضولی کردنش برم من
فرناز خاله آرسن جون
25 تیر 92 15:12
ای جونم ،فدات شم خاله که از مامانی دور میمونی اما ماشالله پر انرژی هستی و شاد وقتی بچه های دیگه خوابن تو واسه خودت سرگرمی درست میکنی اون دستاتو بخورم که دس دس میکنی ای ول خاله همیشه زور گویی کن (این قسمتو مامان نشنوه میگه برات بد آموزی میکنم )
مامان محمدرضا
25 تیر 92 16:05
حالا خوبه خودتون کارتون تو مهده وپیششی اگه یه جای دیگه بودین طفلی خیلی اذیت میشد اخه ابجیم شاغل میدونم چقده سخته
الهه(مامان یاسان)
25 تیر 92 16:14
مامان آرتین (الهه)
26 تیر 92 11:20
وااااااای دلم کباب شد واسه گریه هات خاله جون کاش کنار هم بودم خودم نگهت میداشتم
ht
26 تیر 92 19:08
سلام

اینم فعالیت مامان در به تصویر کشیدن پسرش در محله کار

خسته نباشی عکسایه قشنگین


مرسی
مامان سمی
4 مرداد 92 18:47
قربون اون نگاهت عزیزم
سارا مامانی شیدا
4 مرداد 92 23:42
ای جونم گل پسر شیطون امیدوارم تو مهد بهت خوش بگذره